دهم فروردین ماه سال 1332 در یک خانواده مذهبی و متدین متولد شد.تحصیلاتش را در زادگاهش ادامه داد و هنوز چهارده سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد.از همان سال تحصیل را رها کردو مسئولیت سنگین اداره خانواده را به دوش کشید.چند سال بعد از فوت پدر در سال 1351 به ارتش ایران پیوست.اوایل خدمت در شهرهای کامیاران،سر پل ذهاب و قصر شیرین خدمت کرد.در دوران مبارزات علیه نظام ستم شاهی هم عقیده و همراه با ملت غیور انقلابی بود.در سال 1358 با دختری از فامیل ازدواج کردکه حاصل این ازدواج مبارک تولد یک فرزند دختر بود که هفت ماه بعد از شهادت پدر متولد شد.همسر زحمتکش شهید عمرش را صرف تعلیم و تربیت این یادگار شهید و بعنوان یک خادم در خدمت مادر شهید و فرزندش بود.آغاز جنگ تحمیلی همزمان بود با انتقال ایشان به مرکز زرهی شیراز و قبل از شروع جنگ با توجه به تحرکات اولیه ارتش عراق ماموریت خود را در خوزستان آغاز نمود و به همراه همرزمانش در منطقه عملیاتی فکه محاصره شدند.

خاطره ای به نقل از همرزمان شهید:

پس از زخمی و مجروح شدن از ناحیه سر از ایشان درخواست می شود که به عقب برگردند .ایشان نمی پذیرند و پس از پانسمان سر ، مجددا در مقابل هجوم عراقی ها به مقاومت می پردازند .بعد از درگیری های زیاد با نیروهای بعثی و عدم پشتیبانی مناسب ،حلقه محاصره تنگ تر می شود و بایستی خود را از محاصره شدن نجات می دادند.او به اصرار همسنگران خود سوار بر آمبولانس شده و در حال عبور از منطقه عملیاتی فکه به سمت سه راهی دهلران آمبولانس مورد اصابت گلوله خمپاره قرار می گیرد و در تاریخ 06/07/1359 به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.کسانیکه در این حلقه محاصره قرار گرفتند اکثرا شهید می شوند و عده انگشت شماری از گردان اسیر شدند .متاسفانه اسرا نیز در مدت اسارت به صلیب سرخ معرفی نشدند و بعنوان مفقود الاثر شناسایی گردیدند .لذا شهید والا مقام رضا علی شکریزاده نیز حدود 25 سال بعنوان مفقود الاثر معرفی شد.سرانجام در سال 1384 خبر شهادت قطعی ایشان را به خانواده دادند و هم اکنون سنگ یادبود شهید در گلزار شهدای سعادت شهر محل راز و نیاز و عقده گشایی مادر و خانواده ایشان می باشد.

دید در معرض تهدید ،دل و دینش را

رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر

چفیه و قمقمه و کوله و پوتینش را

 

منبع: کتاب از فرش تا عرش اثر جناب آقای حجت اله قلی پور